هستی ساداتهستی سادات، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

فندوق کوچولوی مامان وبابا

روز مادر ...

امروز دومین سالروز مادر شدن من است ؛ من با تو دوباره متولد شدم و مي خواهم با تو بچگي كنم ، با تو بزرگ شوم ، با تو از گل و شاپرك بياموزم و با تو زندگي كنم ... امروزدومین  سالروز اوج گرفتن من تا بيكران است . و تمام اینها با وجود توست و من خدا در تمام لحظات  را به خاطر بهترین هدیه اش شاکرم .   مادر با یک دست گهواره، و با دستی دیگر جهان را تکان می دهد. چون هستي من ز هستي توست           تا هستم و هسـتي دارمت دوست   ...
12 ارديبهشت 1392

اب بازی تو حیاط مامان بزرگ ...

سلااااام دختر شییییییریییییییییینم عزییییزم خیلییی شیطون شدی و همش دلت میخواد بازی کنی و عااااشق آب بازییییی هستی اینم یه روز خونه مامان بزرگ (مامان بابایی) در حال اب بازی پستونک avent که برات 2 تاشو خریدم 40 تومن یکیش تو دهنت بود و رفتی تو حاط و انداختی تو چاله راه آب و رفت وبعد هی میگفتی اِ اِ اِ اِ   ...
12 ارديبهشت 1392

14 ماهگیت مباااااارک ....

هستی دخترم بگم شیرینتر شده ای تکراریه                                                                    بگم چقدر نازی تکراریه بگم تمام زندگیم شده ای تکراریه                          &...
3 ارديبهشت 1392

سفر به تهران...

سلام پنجشنه ظهر راه افتادیم به سمت تهران شما اولش خیلیییی دختر خوبی بودی ولی رسیدیم تهران تو ترافیک دیگه کلافه شدی و بقلم نمیموندی همش نق میزدی خب بهت حق میدم گلم خسته شده بودی برگشت باز از وسطای جاده شروع کردی به اذیت کردن یاد گرفته بودی داشبوردو باز کنی میرفتی وایمستادی جلوش و بازش میکردی و میخاستی همه وسیله های توشو بریزی بیرون و تا نمیزاشتم جیغ میکشیدی و میووردم تو بقل خودم هی کیگفتی باز باز یعنی برم درشو باز کنم خلاااصه که خوب بود خوش گذشت اینم چند تا از عکسا تازه راه افتادیم وبابایی رفت عابر بانک شما زودی رفت پشت فرمون تو راه یه جا وایستادیم یه کم استراحت کنیم و اونجا رودخونه داشت و کلی ذوق کردی و همش میگفتی آب بازی ...
31 فروردين 1392

وااااااااای چقدر لذت بخشه ...

  وااااااااااااااااااااای خدایا شکرت که منو لایق مادر بودن دونستی امشب سه شنبه 1392/1/27 ساعت 8:40 دقیقه صدام زدی مامانییی واااای که انگار دنیارو بهم دادن رو لب تاپ عکس من و هستیِ عکس منو نشون میدادی و میگفتی مامانیییی وای که چقد خوووووووووووووووشحالم   ...
27 فروردين 1392