هستی ساداتهستی سادات، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

فندوق کوچولوی مامان وبابا

این روزها ...

1392/3/13 22:17
نویسنده : مامان هستی
1,286 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازگل من خوبی مامان

 میدونم بعضی وقتا عصبانی میشم ولی میخوام بدونی به اندازه تموم دنیا دوست دارم

میخوام بدونی نفسم به نفست بنده

میخوام بدونی زندگیم با وجود تو معنا داره

عاشقتمممممممممممممممممممممممممممممممم

جونم برات بگه خیلی ماشاالله عاقل شدی ...خدایی بچه های امروزی خیلی بیشتر از بچگی های ما میفهمنا....دنیا پیشرفت کرده دیگه...عقل بچه ها هم بیشتر شدهنیشخند

 

کلمات زیادی رو میگی

ولی هیچ کلمه ای به اندازه گفتن کلمه مامانی از دهنت منو خوشحال نمیکنه 

 

هستی مامان چند روزیه خیلیییی اخلاقت بد شده همش داری جیییغغغ میکشی فک کنم به خاطر دندونت باشه چون لثت سفید شده الهی بمیرم برات دوست ندارم اینقد خودتو اذیت کنی با این جیغات نگران

کلافه شدم نمیدونم چه رفتاری باید باهات بکنم واکنش نشون میدم بدتر میشی هیچی نمیگم بازم جیغ میکشی خدایا بهم صبر بده تا بتونم جلوی خودمو بگیرم و سرت داد نزنم وقتی میخوابی خیلییییی عذاب وجدان میگیرم که چرا سرت داد کشیدم خداااایی یه جاهایی کم میارم ناراحت

آپلود عکس رایگان و دائمی


 تمام وجودم تویی دختر ناااااااااااازم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

سما مامان آریسا
14 خرداد 92 0:19
ای جانم چه خانومی شده هستی...چند وقت بود به وبلاگش سر نزده بودم....ببوسش و لپاشو بکش


مرسیییی عزیزم
مریم
14 خرداد 92 1:39
جونمههستی مامان مهربونش تحملتو بیشتر کن این دسته گلو فقط باید ناز کرد
بیا عکسای دختر منم ببین کلی عکس گذاشتم


مرسی مریم جووونم

حتماااا میام قربونش برم
نرگس مامان باران قلنبه
15 خرداد 92 17:09
ای جونم چقدر رنگ بادیش بهش میاد
مامانی اذیتاش به خاطر دندونه
کلی از طرف من ببووووووووسش


مرسیییییییی عزیزم

اره

متین من
16 خرداد 92 0:56
عزیزم پیشاپیش اولین مرواریدت مبارک ببین چقدر مامانیت دوست داره عزیزم خدا حفظت کنه واسشون




سلام عزیزم مرسییی ولی هستی 4 تا دندان داره


مامان نیکادل
17 خرداد 92 6:37
ماشالله به تو دختر ناز


مرسی عزیزم
مهتــــ❤ـــــاب مامان یلـــ❤ــــدا
17 خرداد 92 17:53
_________¤¤¤¤¤¤¤¤____________¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤__¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ___¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_______¤¤¤¤¤ __¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_________¤¤¤¤ _¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤________¤¤¤¤ _¤¤¤¤¤¤¤¤ مهربون همیشگی ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_____¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤___¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ من آپم ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ گذری ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ نیم نگاهی ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ نظری ¤¤¤¤¤¤¤ __¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ____________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ______________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _________________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ___________________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _____________________¤¤¤¤¤¤ ______________________¤¤¤¤ _______________________¤¤
داريوش
18 خرداد 92 7:05
سلام مامان هستي بچه هاي امروز تحمل هيچ چيزي را ندارند وبا كوچكترين دردي داد بيداد راه ميندازند پس بايد به تحمل خودتان اضافه كنيد تا كم نيارين با يه بوسيدن ودر بغل گرفتن بچه ها همه چيز بر طرف ميشه موفق باشين پس يادتان باشد فردا كه بزرگ شد ودر كارها كمك شما بود همه دادها وبيدادها از يادتان خواهد رفت


ممنون آقای داریوش
پگاه مامان آرتین
18 خرداد 92 11:13
عزیزم چقدرخانوم شده.ماشالا.مامان جون بوسش وبچلونش.عاشق دندونای خوشگلتم
نرگس مامان باران قلنبه
19 خرداد 92 18:09
دلم براش تنگیده بود گفتم بیام وبلاگتون


مرسیییییییییی عزیزم
مامان روژینا
21 خرداد 92 23:31
الهـــــــــــــــــــــــی من فدات بشم که تو اینقدر ناز شدی عزیزم هزار ماشاا... مامانش یه اسفند تپل براش بریز
وای مهسا جون از جیییییییغ نگو که همه تنم می لرزهروژینا هم جیغای بدی می کشه نمی دونم چیکار کنم
خدا بهمون صبر بده
دخملمون و بچلون حساااااااااااااااابی

مرسیییییییییییی بهار جووووونم
رایکا
23 خرداد 92 2:18
آخ آخ هستی جونم، دست رو دلم نذار که های های گریه میکنم. من فکر نمیکردم بچه داری تا این اندازه بردباری میخواد. من آدم آرومیم. اما نمیدونم کلا یهو چه ام میشه که شروع میکنم داد و بیداد! البته کلا داد میکشم و با داد غر غر میکنم نه اینکه صرفا آنیتا رو دعوا کنم. بعد علی که موقعیت رو اینجوری میبینه یواش آنیتا رو برماداره و با هم در میرن! سعی میکنه بخوابوندش. خلاصه اوضاعی داریم . دیوونه خونه شده خونه مون


اره خدااااااییییی بعضی وقتها آدم کم میاره :|
رایکا
23 خرداد 92 2:19
آخ ببخشید مهسا باز من به تو گفتم هستی. شرمنده! اشتباه لپی بود


ههه اشکالی نداره عزییییزم
سمیرا
24 خرداد 92 18:52
ای جونم عزیزه دلم
آنیسام به خدا همینطوریه . به خاطر دندونشونه الهی بمیرم خیلی اذیت میشن . مامانی صبر کن من همون دخمل مهربون و خانومتم اما یکم دندونم درد میکنه عصبانیم قول میدم دوباره مثل قبل شم


ممنون سمیرا جوووونم
پگاه مامان آرتین
26 خرداد 92 16:44
هستی جون کجایی نه آپ می شی نه سرمی زنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مینا مامی لیانا
27 خرداد 92 21:54
سلام عزیزای من
ای جونم مهسااااااااا چقد موهاش ناز شده بلند شده ها عزیزم ماشالله


سلام قربونت برم

مرسیییی آره داره بلند میشه

لیانا جونمو ببووووووس
mumy
28 خرداد 92 11:49
وای منم دقیقا اینجوری شدممممممم روزا عصبی شبا عذاب وجدااااااااااااان
خدا خودش بهمون صبر بده
مامان نیروانا
29 خرداد 92 0:39
مرسی عزیزم.خوشحال میشم بیشتر با هم آشنا بشیم..دخترتم ببوس


ممنون
شقایق مامان آرشا
29 خرداد 92 23:08