هستی ساداتهستی سادات، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره

فندوق کوچولوی مامان وبابا

6 ماهگی ....

1391/6/4 1:34
نویسنده : مامان هستی
547 بازدید
اشتراک گذاری

تو آمدی و شدی همه چیز من و اینک میخواهم این نوید را به همگان بدهم که نوزاد تازه متولد شده دیروز من امروز 6 ماهه شده و به راستی اینجاست که درک میکنم گذر زمان در کنار تو اصلا احساس نخواهد شد

تمام بی خوابی هایم فدای یک نگاه و لبخند زیبای تو

بوی تنت سرمستم میکند و عطر دل انگیز وجودت مرا از شوق سرشار...

دردونه من! هستی نازنینم

6 ماه با عشق کنار هم زندگی کردیم و چقدر خوشحالم که تو رو دارم

اصلا باورم نمیشه که نصف سال رو با هم گذروندیم و تقریبا 180 روزه که پا به پای هم پیش رفتیم

الان دیگه واسه خودت خانم کوچولویی شدی که اصلا با روز اولت قابل مقایسه نیستی

از مهارتهای دختر گلم تا الان براش بگم که :

قشنگ آواز میخونی و حرف میزنی و توی حرفات "ماما" و "بابا"رو خیلییی واضح میگی البته بااااباااا رو خیلی بیشتر میگی

وقتی به پشت خوابیدی قشنگ دور خودت میچرخی و تغییر مکان میدی

خودت غلت میزنی ولی نه دائم و پشت سر هم چون زیاد اهل غلت زدن نیستی و وقتی میغلتی خودت میتونی برگردی و تا حالا چند بار هم موفق شدی دستی رو که زیرت گیر کرده بود خودت بیاریش بیرون

دیگه من و باباییت رو کامل میشناسی و وقتی تنهات میذاریم شروع میکنی به نق نق کردن و گریه...

ولی وقتی میایم پیشت کلی خوشحال میشی و ذوق میکنی

با غریبه ها زیاد آشنایی نشون نمیدی و نهایت یه خنده خیلی کوچولو ولی به مرور باهاشون آشنا میشی ولی من کافیه بهت یه نگاه کنم تا اون خنده قشنگه رو نثارم کنی و من کلیییییی کیف کنم

همش دلت میخواد یکی پیشت باشه و باهات بازی کنه و حرف بزنه

اسباب بازیهاتو دوست داری و وقتی میدیم دستت سریع میکنیشون توی دهنت

البته فقط که اسباب بازی نیست هر چی که گیرت بیاد سریع میکنی توی دهنت و وقتی ازت میگیریمش شروع میکنی به گریه کردن

بعضی وقتا دیگه اسباب بازیهاتم برات تکراری میشه ودنبال یه چیز جدید میگردی مثلا همین چند روز پیش وقتی اسباب بازیتو میگرفتم جلوت نمیگرفتیش ولی وقتی موبایلو میگرفتم جلوت سریع دستتو دراز میکردی تا بگیریش عاشق موبایلی!!! قربونت برم که دیگه همه چیو می فهمی

هنوز سینه خیز نمیری ولی وقتی دمر میخوابی و یه چیز جالب میذارم جلوت خیلی تلاش میکنی و دست و پا میزنی که بری جلو البته یه 2 3 سانتی هم میری ولی هنوز به اون مرحله وروجکی نرسیدی

غذا میخوری البته فعلا فقط فرنی و حریره بادوم میخوری

هنوز دندون درنیاوردی ولی فکر کنم جای دندونات خیلی میخاره و اذیت میشی

جدیدا شصت پات رو هم پیدا کردی و خیلی بامزه پاتو میخوری

میتونی شیشه شیرت رو خودت نگه داری و شیر بخوری

نفس من!

نگاهت را قاب می گیرم ، در پس آن لبخند ، که به من شور و نشاط و شادابی می بخشد

و در آخر

.

.

.

آسمان با وسعتش تقدیم تو

رقص ماهی های دریا مال تو

هر چه دارم از تو دارم مهربان

زندگیم امروز و فردا مال تو

نازنین دخترم!

6 ماهگیت مبارک قند عسلم

خیلیییییییییی دوستت دارم عزیزم خیلیییییییییی زیاد

چقدر دوست دارم با کوچکترین بهانه ورودت رو به این دنیا جشن بگیرم هستی جونم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مولود
3 شهریور 91 15:37
ای جانم!خیلی قشنگ بود مهساجون
هستی جونم:ایشالازیر سایه ی مامان و بابا باشی؛قربونت برم عسلم؛هزار ماشالا روز به روز قشنگترو خوردنی تر می شی؛بووووس بووووس



مینا مامی لیانا
5 شهریور 91 12:49
وای چقدر قشنگ نوشتی مامانش.
ایشالا همیشه درکنار هم شاد و سلامت باشین.


مرسییییی عزیزم