هستی ساداتهستی سادات، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

فندوق کوچولوی مامان وبابا

بدون عنوان

دختر عزیزم... برای امدنت بیتابم و روز به روز را می شمارم... و از این روزهای مانده به دیدارت لذت می برم خیلی زیاد. باورم نمی شود ارامشی را که از تکان هایت تمام وجودم را میگیرد. و طی شدن نیمه پر راه و امدن روزهایی که ارام ارام دیده میشوی و بزرگ شدنت را با چشمم میبینم و از شوق میلرزم. بزرگترین معجزه خدا در وجود من بزرگ میشود.  
17 بهمن 1390

چیدن سیسمونی...

سلام دخترم متاسفانه به خاطراینکه ما یکی دو ماه دیگه اسباب کشی داریم و به سلامتی داریم میریم خونه  خودمون من نمیتونم وسیله هاتو بچینم  هر وقت رفتیم خونه خودمون میچینمو میام عکساشو میزارم دوست دارم
17 بهمن 1390

37 هفتگی...

١٣٩٠/١١/١٥ امروز من و بابایی رفتیم سونو وااااااای الهی فدای دخمل تپلم بشم وزنت 3050 بود همه چیزت خوب بود خدارو شکر .بــــــــــــــــــــــــــــــــــوس
16 بهمن 1390

انتخاب اسم...

سلام دخترم بعد از کلی گشتن تو اینترنت و کتاب یه روز خونه مامان جون (مامان مامانی) بودیم و مامان جون داشت تو کتاب دنبال اسم میگشت و گفت هستی چطوره منم خیلی خوشم اومد وسریع به بابایی زنگ زدم و گفتم از اسم هستی خوشت میاد که بابایی هم گفت عالییییییییه واز اون روز دیگه اسم شما شد (هستی) الهییییییییییییی قربونت برم
16 بهمن 1390