18 ماهگی + سرما خوردگی
سلام دخترم ببخشید که اینقد دیر به دیر آپ میکنم وبلاگتو چون ماشالااااا دوست داره تمام وقتم مال تو باشه و میام سر لپ تاب زودی مایی میبندی و میگی بسسسسه
امروز باید واکسن 18 ماهگیتو میزدی ولی سرما خوردی و تب داری نمیشه زد گفتن فردا اگه تب نداشتی بریم بزنی
تمام آرزوی من بزرگ شدن تو وشکوفا شدنت در بهترین شرایط است .عزیزم تو برای ما تمام دنیایی .همیشه خندان وشاد بمان چون ما با دیدن چهره شادت همیشه جوان میمانیم
١٨ماه است زندگی ام زیباتر شده است واحساسم شیرین تر
١٨ماه است لبانم خندان تر شده است ودلم شادتر
١٨ماه تمام است فرشته ای درکنارم است ولحظه به لحظه با همیم .فرشته ای پاک وبی آلایش که باهم نفس میکشیم .با هم میخندیم .باهم گریه میکنیم .با هم بازی وشادی میکنیم وبا هم عاشقانه همدیگر را در آغوش میکشیم .
١٨ ماه است مادر شده ام وبا تمام وجودم به گل باغ زندگی ام عشق می ورزم .
چه قدر زیباست این دقایق با هم بودن ودرکنارهم خندیدن .چه قدر زیباست حس خوب مادر بودن
تمام خستگی روزانه ام با مامان گفتنش تمام میشود .
خدایا توانی به من بده تا درکنار دخترکم بمانم .تکیه گاه لحظه به لحظه زندگی اش باشم
خدایا مرا با او به تمام آرزوهایم برسان .
تمام ناتمام من با تو تمام میشود
١٨ ماهگیت مبارک وشادیهایت جاودانه
بازم فلفل
موهای عسلم بسته میشه
هستی و نانای
دخترم با نینیش میخوابه
عااااااشقتم دلیل زندگییییییییییییییم