فندوق کوچولوی مامان وبابا

  وااااااااااااااااااااای خدایا شکرت که منو لایق مادر بودن دونستی امشب سه شنبه 1392/1/27 ساعت 8:40 دقیقه صدام زدی مامانییی واااای که انگار دنیارو بهم دادن رو لب تاپ عکس من و هستیِ عکس منو نشون میدادی و میگفتی مامانیییی وای که چقد خوووووووووووووووشحالم   ...

  سلاااام به دختر گلم چند روزیه که میگی (بابا بابَ) یعنی بابابزرگ خیلیییی بامزه میگییی موقع راه رفتن میخوری زمین میخوایی بلند بشی میگی (عَییییی) یعنی علی میگم هستی چی میخوره میگی بَ بَ میگم هستی کجا بره میگی دَدَ اینارو پشت هم با یه لهنی میگم و هستی هم بَ بَ و دَدَ رو میکشه و میگه میگم هستی پات کو ؟ پاتو بلند میکنی و میگی پاااااا میگم دستت کو ؟ دستتو نشون میدی میگی دس میگم دماغت کو ؟ دماغتو جمع میکنیو با دستت نشون میدی میگم جوجوت کو؟ جوجوتو نشون میدی و میگی مَمهههه میگم چشمت کو؟ دوتا چشماتو فشار میدی مثل چشمک میگم موهات کو؟ دست میزاری رو موهات میگم زبونت کو ؟ زبونتو در میاری کلااااااا خیلیییییییییییییی...

   هستی جونم به سلام میگه سَ سَ تا از در میاد تو به همه میگه سَ سَ قربونش برم تو خانواده ما همه به جای سلام میگن سَ سَ الان 1 هفته ای میشه همش اشاره میکنی به یه چیزی میگی چیه ؟ واااای خیلیییییی بامزه میگی  ...

سلام عزیزِ مامان یاد گرفتی چشمک بزنی میگم هستی چشمک بزن دو تا چشماتو میبندی . تو هر شرایطی باشی انجام میدی دیشب هم عمو رضا(شوهر عمه) بهت سوت زدن یاد داد میگم هستی سوت بزن یه انگشتتو میزاری تو دهنتو الکی صدا در میاری الهییییی خیلییی بامزست   ...

سلام دخترِ نازم هر چی بزرگ تر میشی خانوم تر میشی و من وافعا از داشتن دختری مثل تو افتخار میکنم همه از باهوشی و خانومیت تعریف میکنن قربونت بررررررررررم که اینقدِ گلی راه رفتنت عاااالی شده هر چی میبینی اشاره میکنی و میگی این چی هست با لحن خودت و کلمه آب بازی رو میگی آب بِزی یعنی یه سره داری میگی آب بِزی عااااااااشق بَه بَه خوردن هستی تا یه بَه بَه میبینی پشتِ سر هم میگی بَه بَه اینقد بااااامزه میگیییییی به گربه و مورچه و خرگوش و هر حیوونِ دیگه که میبینی میگی آپووووو (یعنی هاپو) اینجا هم داری با من دالی بازی میکنی     ...

عزیییییییییییییییز دلم اسم خودتو یاد گرفتی و میگم بگو هستی میگی هَتییی جونِ دلم عاااااااشقتم  ...

چقدر زمان زود میگذره  دخترم خیلییییییییییی شیرین شدی همش دوست دارم بچلونمت ی چندتا کار جدید انجام میدی: موچین مامانی رو میگیری و من میگم هستی ابرو بگیر موجین و میزاری رو ابروت وقتی آب میخوری و میچسبه تو گلوت میزنی به سینت و سرفه میکنی عااااااااااااااشق پسته ای هر جا میریم عید دیدنی همش اشارت رو پسته هست اینم عکس از عشقم   ...

   11 ماهگیت مبارک عزیزم ماهه دیگه همچین موقعی تولدته نمی دونی چقدر ذوق دارم چقدر توی ذهنم فکرای مختلف دارم می خوام واست سنگ تموم بزارم تمام دنیای من تویی ...

امسال دومین سالی است که یه فرشته کوچولو در کنار من و بابا ابی کنار سفره هفت سین بود و ما خیلی خوشحال بودیم و امسال هم بهار را با تو کوچولوی خوشگل شروع کردیم و امیدواریم همیشه سالم و شاد باشی. اینم تقویم هستی جونم ...